حجت الاسلام والمسلمین میرکتولی دبیر مجمع عالی تفسیر قرآن کریم در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه ضمن اشاره به مهجوریت قرآن و اهمیت ماه رمضان گفت: هر گروهی برای خود نوروز و آغاز سالی دارد، اگر از کودکان سوال کنیم، عید نوروزی شما چه زمانی است، می گویند بهار؛ چون در این زمان پول نو و عیدی می گیرند؛ اگر از کشاورز سوال کنیم، عید شما چه زمانی شروع می شود، می گوید، فصل شروع کاشت برنج.
سید بن وطاوس می گوید در زندگی علما جستجو کردم، متوجه شدم آنها هم آغاز سالی دارند و آغاز سال شان ماه رمضان است، چرا که این زمان، سال شروع نعمت و برکت و دریافت نفحات است و یکی از نعمت های آن نزول قرآن است.
این ماه اگر چه ماه اهل ایمان و نزول قرآن است، اما خدا فرصت هایی قرار داده که با این ماه و قرآن انس بگیریم. در آیه ۳۳ فرقان فرمود« قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ و َرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا؛ وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا»؛ خدا از شهادت واقع حقیقی پرده می بردارد و آن شهادت لایق ترین افراد در روز قیامت است، پیامبر اسلام روبه خدا می کند و می فرماید« ای خدای من امت من، قرآن را مهجور گذاشته اند».
مهجور غیر از متروک است. متروک این است که گاهی انسان چیزی را رها می کند و کاری به آن ندارد. اما گاهی مهجور است.کسی می رود خبر دوست و فامیل گمشده ای را می گیرد، نهایتا آدرس آن را پیدا می کند و همسایه ها می گویند، شما چه فامیل و دوستی هستی که از او خبر نداری. مهجور یعنی هجرت کرده. ما سالها از تمدن و سرزمین قرآن هجرت کرده ایم و به دنبال کارهای خودمان رفته ایم. اینجا است که رسول خدا روز قیامت شکایت می کند.
امروز با وجود مؤسسات فراوان و فعالیت آنها در کشور، اما متأسفانه قرآن، به عنوان قانون اساسی،آیین نامه عملی مسلمانان و دستورالعمل قرآنی در جامعه همچنان متروک و مهجور است و ما همچنان به عهد خودمان برای عمل به قرآن پایبند نبوده ایم. قرآن عهدالله است. باید حداقل ۵۰ آیه در روز می خواندیم و عمل می کردیم و به آیات دیگر می رسیدیم و این معلوم است که نگاه ماه به قرآن سطحی است و وقتی به سراغ سرزمین قرآن می آییم، در نهایت از قرآن به ترتیل خوانی، تجوید، روان خوانی و زیبا خوانی و برگزاری مسابقات اکتفاء کرده ایم و به تدبر و تفکر آن توجه نداریم. در حقیقت به پوسته و جسم قرآن توجه داریم. در ماه رمضان می خوانیم که ثواب ببریم و به جان قرآن که همان هستی، فهم و حقیقت باطنی و ملکوتی آیات که محصول آن همانا تقوا باشد، کاری نداریم و دست پیدا نمی کنیم.
هدف از انس قرآن، رسیدن به مرز تقوا و واکسینه شدن در مقابل لغزش است. حضرت علی(ع) می فرمایند« هیچ کس نیست که با قرآن همنشینی کند جز این که دو اتفاق بیفتد، هدایت و بصیرت او افزایش پیدا می کند و نابینایی در مورد حقایق عالم کاستی و نقصان پیدا می کند و این چیز کمی نیست انسان شود وقتی در کنار آیات الهی قرار گیرد در طوفان های زندگی اسیر هوا و هوس و لغزش نمی شود.
اما اهل بیت(ع) انس بسیار خوب با آیات قرآن داشته اند، در احوالات بعضی بزرگان آمده « در ماه رمضان ۳۰ بار ختم قرآن می کردند». چگونه است که با قرآن این چنین انس داشته اند. امام حسین(ع) در مورد حبیب بن مظاهر می فرمایند« من شهادت می دهم که در هرشبانه روز یک ختم قرآن داشته ای». این جای تعجب است که چگونه انسان سالک به این مرحله می رسد و یا امام راحل ۱۴ ختم داشته اند. این نشان می دهد که همه محور زندگی شان بر قرآن بود و می فرمود اگر قرآن نازل نمی شد باب معرفت الله بسته می شد.
قرآن کتابی است که دارای ویژگیهای آنچه که در عالم هست می باشد، آنچه که در عالم ، باید و نباید را بازگو کرده است. در این عالم روح، مرگ و کتاب میزان است و باید این منازل را طی کنیم، آنچه در این عالم نیست و ما تخیل می کنیم که بت ها می توانند برای ما کاری کنند، قرآن پرده بر میدارد که این ها حقیقت نیست و تنها وهم و خیال است.
آنچه به عنوان بایدها، نبایدها و بایسته های زندگی در قرآن مطرح شده است. نقشه عالم غیب را برای عالم می کشد که شما در سیر زندگی دنیا نبوده اید، ولی من همه عوالم را می دانم و از غیب برای شما بازگو می کنم، اخبار غیب را بازگو می کنم. به هر حال قرآن اولین کتاب انسان شناسی است. ما قبل از این که با تفسیر آشنا شویم و بعد با انسان و ماهیتش آشنا شویم، قرآن انسان را تفسیر کرده و ما را با ماهیت درونی اش معرفی کرده است.
سیر مراحل تشکیل جنینی، سیر مراحل ۵ گانه زندگی دنیا، سیر حرکت انسان در نشئه قیامت و دنیا را در بیش از ۲هزار آیه بیان کرده است. قرآن بزرگترین کتاب انسان شناسی است که همه احوالات مثبت و منفی بشر را متذکر شده است. قرآن از احوال غیبی اولیاء و ویژگیهای اشقیاء پرده برمی دارد. می گوید« ای پیامبر در کنار طور و نیل نبودی ما به موسی چه گفته ایم. اینها اخبار غیبی است که به پیامبر خاتم(ص) گفته شد و امروز دست بشر از این اخبار غیبی پر است.
پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) و قرآن حقیقت ملکوتی عالم غیب به شمار می روند، هر از دو یک جا آمده اند این گونه نبوده که پیامبر و اهل بیت(ع) در زمین با قرآن آشنا شده و در مکتبی یاد گرفته باشند و تفسیر آیات ربانی را فراگرفته باشند. هر دو از یک جا آمده و از یک سرچشمه جوشش و نزول کردند و در عالم ملکوتی یکی اند، اگر چه در قوس نزول اینها به دو حقیقت عینی و کتبی تجسم کردند، یعنی صراط مستقیم را حضرت حق یکی در غالب کتبی و نوشتار برای بشر فرستاد، یکی هم صراط مستقیم را در غالب عینی نشان داده که زندگی اهل بیت(ع) باشد. اینها در زندگی ۲۵۰ ساله در مقابل چشمان بشر نحوه و سبک زندگی اسلامی را برای ما به نمایش گذاشته اند تاببینیم.
پس سیره عملی پیامبر(ص) همان قرآن است و قرآن پیامبر «خلق عظیم» معرفی می کند و جان پیامبر همان حقیقت ملکوتی قرآن است و حدیث ثقلین پرده ای از همین حقیقت را برمی دارد. پس اگر حدیث و قرآن جایی باشد که قرآن دستور بدهد و حضرت علی(ع) تخلف و یا فراموش کند، آنجا از هم جدا می شوند، ولی می فرماید «حدیث ثقلین شهادت می دهد که هم روح قرآن و روح اولیاء یکی است، حقیقت ملکوتی و حرف جان و مسیر آنها یکی است» و این همان تجسم عینی و کتبی صراط مستقیم است که در روز قیامت به گونه دیگر نزول می کنند که پل صراط بر روی جهنم می شود و باید همه انسانها از آن عبور کنند.
کسانی که در دنیا از صراط و حقیقت سقوط کردند در آنجا هم سقوط می کنند و کسانی که در دنیا در مسیر صراط بودند در آنجا هم در صراط خواهند بود. باید سعی کرد به خواندن قرآن اکتفاء کنند و با مراجعه به تفاسیر مختلف مانند نور، المیزان و تفاسیر روایی در قرآن تدبر و اکتفاء کنند.به نظر می رسد اگر به یک آیه عمل کنیم، مساوی با عمل کل قرآن است. اگر با قرآن انس بگیریم، کافی است به حلقه واحدی از حلقات الهی چنگ بزنیم و ما را به آسمان ببرد.
وی بیان داشت: هدف قرآن انسان سازی است و بعثت نبی مکرم(ص) اسلام مساوی با تاریخ تولد بشر است، همانگونه که تاریخ تولد آدم، سرآغاز زندگی نوین بعد از گذشت چندهزار سال بودکه بشر مسیر را گم کرد، خدا پیامبری را مبعوث کرد و سوره مبارکه الجمعة آیه ۲« هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمِّیّینَ رَسولًا مِنهُم یَتلو عَلَیهِم آیاتِهِ وَیُزَکّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَةَ وَإِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»؛ ( کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!) و پیامبر اسلام را فرستاد تا انسان را آب و گل دوباره بسازد و تولد نوین دوباره ای به عالم و آدم ارمغان ببخشد.
پس تاریخ بعثت پیامبر اسلام، تاریخ نزول قرآن در ماه رمضان مساوی با تولد دوباره انسان روی زمین است و بدون این آیات ربانی آدم شدن ممکن نیست و ساخته نیست و قرآن هم از همین حقیقت پرده می دارد که ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْب فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ و شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ ، چون که کسی که در مسیر هدایت نباشد و در مسیر سیر و سلوک نباشد از چارچوب انسانیت خارج و به حد حیوانیت نزول خواهد کرد.
کسی که در مسیر انسانیت نباشد حیوانی پست است« وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ »، و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، چه آنکه آنها را دلهایی است بیادراک و معرفت، و دیدههایی بینور و بصیرت، و گوش هایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراهترند، آنها همان مردمی هستند که غافلاند.
۳۱۳/۴۰